نوبت کیه ؟
اگه گفتین امروز نوبت کیه که عکسهاشو بذارم ؟ آفرین درست گفتید
نوبت زهرا جون ،
پس نگاه کنین :
زهرا جونم اینجا می خواستم لباستو عوض کنم ، نمی ذاشتی .
قربونت برم ، اینجا فقط سه ماهت بود که با روسری عکست رو گرفتم .
عافیت باشه خانمی ، توی این عکس تازه از حمام بیرون اومدی ، کلاه گذاشتی
سرما نخوری .
قربون دختر نماز خونم بشم . اگه گفتی اینجا کجاست ؟ با آقاجون و مامان جون منصوره
اینها رفته بودیم خونه عمو مهدی اینها .
اینجا هم خونه خودمونه پیش بابایی هستی و مثلا داری نماز می خونی .
توی این عکس اگه گفتی چه خبره ؟ روز تولد یکسالگی شماست .
اینجا یه کمی بزرگتر شدی :
اون موقع ها حوصله داشتم . نشستم برات یه مقنعه آستین دار دوختم . شما هم
خیلی دوستش داشتی و مرتب ، سرت میذاشتی .
فعلا بسه ، هم خسته شدم و هم کلی کار دارم . برای افطار هم باید غذا درست کنم .
بقیه اش بمونه برای بعد .