محمدحسین محمدحسین ، تا این لحظه: 17 سال و 3 ماه و 13 روز سن داره

قلبهای کوچکم

اولين سال بندگي زهرا جونم

1391/11/15 15:21
نویسنده : مامان ناز
199 بازدید
اشتراک گذاری

زهرا جونم سلام .

بزرگ شدنت مبارك . طاعت و بندگيت مبارك .

چه قدر خوشحالم كه مي بينم حرف خدا رو گوش مي كني

روزه ميگيري نماز مي خوني و دخترخوب مامان و بابايي .

 اميدوارم هميشه جزو بنده هاي خوب خدا باشي .

 هميشه حرفش رو گوش كني شكر نعمتهاي بيكرانش رو

 به جا بياري . از عمق وجودت دوستش داشته باشي چرا

كه تنها كسي كه هميشه باهات بوده و هست و خواهد بود

 فقط هم اوست .

امسال اولين ساليه كه روزه بهت واجب شده .روز پيشواز رو

 هم باهم روزه گرفتيم . خداروشكرمي كنم كه توي اين روزهاي

بلندوطاقت فرسا بهت تاب و توان روزه گرفتن رو داده .

 خدايا ازت ممنونم ، خيلي نگران بودم كه نكنه يه وقت نتونه

روزه بگيره گرسنه و تشنه بشه ، والبته كه ميشه  ولي ممنونم

كه تحملش رو زياد كردي .

امروز چهاردهمين روزيه كه بابايي پيشمون نيست چه قدر جاش

خاليه سر سفره سحر و افطار .بابايي اون جا داره با خداي

خودش حال ميكنه كاش ما هم پشش بوديم . كجايي عزيز دلم

ميگم روزها نميگذره باورنميكني ،ميگي تا چشم روهم بذاري

من ميام . چه چشمي ؟ ميليونها بار چشم روهم گذاشتم و

هنوز نيومدي . ديشب براي عمره رمضانيه رفته بوديد

مسجدالحرام ولي چون نزديك سحربوده و برگشتيد هتل براي

سحري خوردن ، هنوز طواف نساء و نماز نساء مونده و دوباره بايد

بريد براي بقيه اعمال . كي ميريد هنوز نميدونم .

ظهرسرت شلوغ بود و نتونستم يه دل سير باهات صحبت كنم

صداي گرمت رو بشنوم و روحيه بگيرم . نميدونم بليطهاي

برگشتتون اوكي شد يا نه ؟ شب دوباره بهت زنگ مي زنم

قربونت برم . خدايا مواظب همه زندگيم نفسم عمرم وجودم باش

به خودت سپردمش مهمون خودته تو خونه خودته مراقبش باش.

زهرا جونم از خدا مي خوام هميشه يار وياورت باشه .

ازخدا مي خوام تو و محمدحسين عاقبت به خير بشيد .

مي خوام جزو بهترين بنده هاي خدا باشيدو پيش خدا

روسفيدم کنید . دوستتون دارم عزيزهاي مامان . مي بوسمتون .

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

مامان نفس طلایی
2 مرداد 91 0:15
افرین خاله جون
خاله سعیده
5 مرداد 91 17:46
سلام زهراجونی،تو باعث افتخار هممونی(شعر گفتم) موفق باشی عزیزم
مامان نفس طلایی
6 مرداد 91 16:13
چشم و دلت روشن ...
خاله فاطمه
8 مرداد 91 15:41
زهرای عزیزم خیلی خیلی التماس دعا دارم
زینب
16 شهریور 91 16:23
سلام نفسای خاله سلام خواهر جونی خوبید نمیدونستم کامی جون درست شده وگرنه زودتر میومدم افرین به زهرا جونم هزار افرین به زهرای خوب و مومن خودم ما روهم خیلی دعا کن دوستون دارم خاله جونیا


سلام خاله جون ممنونم ازاينكه بهم سرزدي حسين جيگرچطوره
ازطرف من و محمدحسين و مامان ببوسش .
زینب
18 شهریور 91 1:54
سلام خواهری کجایی خوبی زهرا جون و محمد جون خوبن دلمون حسابی تنگیده براتون فکر کنم دوباره کامیتون قاط زده اونم مثل کامیه ماست لوس و نازک نارنجیبچه هارو ببوس دوست دارم خانومی


سلام عزيزم دل ما هم براي شما يه ذره شده انشااله
ديدارها تازه بشه .