اولين سال بندگي زهرا جونم
زهرا جونم سلام .
بزرگ شدنت مبارك . طاعت و بندگيت مبارك .
چه قدر خوشحالم كه مي بينم حرف خدا رو گوش مي كني
روزه ميگيري نماز مي خوني و دخترخوب مامان و بابايي .
اميدوارم هميشه جزو بنده هاي خوب خدا باشي .
هميشه حرفش رو گوش كني شكر نعمتهاي بيكرانش رو
به جا بياري . از عمق وجودت دوستش داشته باشي چرا
كه تنها كسي كه هميشه باهات بوده و هست و خواهد بود
فقط هم اوست .
امسال اولين ساليه كه روزه بهت واجب شده .روز پيشواز رو
هم باهم روزه گرفتيم . خداروشكرمي كنم كه توي اين روزهاي
بلندوطاقت فرسا بهت تاب و توان روزه گرفتن رو داده .
خدايا ازت ممنونم ، خيلي نگران بودم كه نكنه يه وقت نتونه
روزه بگيره گرسنه و تشنه بشه ، والبته كه ميشه ولي ممنونم
كه تحملش رو زياد كردي .
امروز چهاردهمين روزيه كه بابايي پيشمون نيست چه قدر جاش
خاليه سر سفره سحر و افطار .بابايي اون جا داره با خداي
خودش حال ميكنه كاش ما هم پشش بوديم . كجايي عزيز دلم
ميگم روزها نميگذره باورنميكني ،ميگي تا چشم روهم بذاري
من ميام . چه چشمي ؟ ميليونها بار چشم روهم گذاشتم و
هنوز نيومدي . ديشب براي عمره رمضانيه رفته بوديد
مسجدالحرام ولي چون نزديك سحربوده و برگشتيد هتل براي
سحري خوردن ، هنوز طواف نساء و نماز نساء مونده و دوباره بايد
بريد براي بقيه اعمال . كي ميريد هنوز نميدونم .
ظهرسرت شلوغ بود و نتونستم يه دل سير باهات صحبت كنم
صداي گرمت رو بشنوم و روحيه بگيرم . نميدونم بليطهاي
برگشتتون اوكي شد يا نه ؟ شب دوباره بهت زنگ مي زنم
قربونت برم . خدايا مواظب همه زندگيم نفسم عمرم وجودم باش
به خودت سپردمش مهمون خودته تو خونه خودته مراقبش باش.
زهرا جونم از خدا مي خوام هميشه يار وياورت باشه .
ازخدا مي خوام تو و محمدحسين عاقبت به خير بشيد .
مي خوام جزو بهترين بنده هاي خدا باشيدو پيش خدا
روسفيدم کنید . دوستتون دارم عزيزهاي مامان . مي بوسمتون .