حضرت ...

با عرض سلام

این دفعه هم میخوام یه خبر از نوع خبر پست قبل بذارم

ولی نمیدونم کدوم رو آدم میتونه هضم بکنه

دیروز غروب حضرت ملک الموت (سلام الله ) یه سری به ساختمون

ما زدن .

ولی اگه اقای سرایدارمون به باباجونی گزارش نمی داد ما اصلا متوجه

اومدنشون نمی شدیم .

بابایی دیروز داشت میومد خونه که آقای سرایدارمهربونمون بهش گفت

که همسایه طبقه بالای ما بنده خدا به رحمت خدا رفت . اورژانس اومد

ومرگش رو تایید کرد و رفت . یه آقای پیر بوده انگار .

ولی اینقدر بی سر و صدا و در سکوت کامل که انگار نه انگار جنازه ای توی

خونه است و فقط تا صبح جنازه مهمون این خونه خواهدبود.

صدالبته که من از وضعیت خونشون خبر ندارم و نمی تونم بی خودی به

دیگران تهمت بزنم ولی خیلی برام تعجبه که اصلا نه صدای گریه و زاری

نه رفت و آمدی و نه هیچ چیزدیگه ای ... فکر نمیکنم در و دیوار ساختمونمون

هم اینقدر محکم باشه که هیچ صدایی ازش درنیاد .

صبح هم که جنازه رو بردن اصلا صدایی نمیومد .

شاید این بندگان خدا  بسیار صبور و مقاوم اندانشااله . خدا عزیزشون رو

غریق رحمت خودش کنه .